زبان ها
دهان ها
فکر ها
یادشون رفته اون ها هم حق اعتراض دارند
یادشون رفته خدا اونها رو امین آشکار سازی اعمال آدمها موقع حسابرسی اعمالشون تو اون دنیا
قرار داده
یادشون رفته رسالتشون در مقابل هر سرکوبی
هر حرف زوری
هر تحجری
هرحرف ناحقی
اعتراضه و عدم سکوت
بدبختانه ولی می دونم،خوب میدونم
خسته ان،میترسن
اونقدر که از قصد و از رواجبار خودشون زدن به فراموشی
دشمن این بار توهمی از نام دشمن نیست،غول تاریکی نیست
بلکه سلیطه ای است که با لبخندی معصوم و چهره ای دلنشین
اما با چشمانی پر از دروغ
و کلامی سرشار از دورویی و تناقض
تو چشمات نگاه میکنه
دستاش میکنه تو جیبهات،و جیبت تا اونجایی که فقط چیزی داشته باشی که بخوری و بتونی زنده بمونی،خالی میکنه
و به آرومی میگه بهم اعتماد کن
یک لحظه که به خودت میای و میبینی چی شد
و میای که اعتراض کنی،متوجه سگهای پشت سرشون میشی
سگهایی با رنج سنی متفاوت از نوجوون تا بزرگسال،لبخندی تلخ برروی لبشون با دندونهایی تیز و برنده
زبان ها
دهان ها
فکرها
آخه چگونه متحد شدن هم یادشون رفته حتی
از بس تو باد پیروزیهای گذشتشون خوابیده بودن
حواسشون نبود دشمن داره ذره ذره فرهنگشون،ادبیاتشون،تاریخشون و.
ازشون میگیره
حتی زبون ها و دهان ها و فکرهایی که فراموش نکرده بودن اعتراض رو ازشون گرفت
ولی این زبون ها،دهان ها و فکرهای لعنتی خواب بودن
خواب موندن
تا جایی که دشمن توروز روشن
نه حتی با اخم و زور
بلکه با لبخند و با اعتماد به نفس
هم مالشون میگیره و هم حق آزادی و حق اعتراض خواهی
زبان ها
دهان ها
فکرها
ی عزیزم
امید اما
اون شعر مولاناست
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش
پس یقینا روزی شما هم برمیگردین به اصالت وجودی خودتون
و از روی درد،خیلی ناخوداگاه کاری میکنین که سالهاست منتظرشین
اتحاد و اعتراضی مخلوط به اتحاد
که به قول حضرت محمد(ص) :الملک یبغی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم.حکومت با کفر باقی می ماند و با ظلم ولی نه
درباره این سایت